گزارش کانال دو تلویزیون آلمان در باره حوادث اخیر در ایران

 

شهرزادنیوز: گزارشگر کانال 2 تلویزیون آلمان، به عنوان یک شاهد عینی بی‌طرف، گزارشی از ایران تهیه کرده است که با خواندن آن می‌توان تاحد زیادی فضای عمومی حاکم بر جمهوری اسلامی را احساس کرد.

 

در ایران هوای تغییر احساس می‌شود. مردم دارند پول‌هایشان را از کشور خارج می‌کنند. روگردانی از نظام به روگردانی از اسلام نیز سرایت کرده است.

 

ایران طی شش ماه پس از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری، به طور مهارناپذیری دچار تغییر شده است. ایرانی‌ها از رژیم روی برگردانده و به جنبش سبز می‌پیوندند.در هوای زمستانی پس از اعتراضات، تهران حال و هوای دیگری دارد. در همان بدو ورود به کشور متوجه می‌شوی که سوءظن عمومی بر فضا حاکم است. راننده تاکسی که معمولاً پرحرف است و می‌پرسد از کجا می‌آیی، چه مدت اینجا می‌مانی، آیا اولین بار است که به ایران می‌آیی؟ در پاسخ به این پرسش که وضع در کشور چگونه است، با نگاهی پر از سوء ظن می‌گوید: "مثل همیشه".

 

روسری‌های سبز

 

 اما از زمان اعتراضات تابستانی بدین سو، وضع در ایران دیگر "مثل همیشه" نیست. روی دیوار‌های خیابان ولی عصر، شعارهای مخالفان را – عجولانه – با رنگ پوشانده‌اند. اما جنبش سبز را نمی‌توان کاملاً نامرئی کرد. گاه تی شرت سبزی از زیر مانتوی اسلامی زنان به چشم می‌خورد، گاه بند کفش‌های سبز و گاهی هم نوار سبز رنگی که از تلفن‌های همراه آویزان است. زنان شجاعی هم هستند که حتا در چنین روزهایی روسری سبز بر سر دارند. هرچند که تنها تظاهرات‌های بزرگ، مانند دوشنبه هفته گذشته (روز دانشجو) هستند که به رسانه‌های خبری غرب راه می‌یابند، اما اعتراضات موضعی هر هفته برپا می‌شوند.

در محوطه دانشگاه تهران عده‌ای شعار "مرگ بر آمریکا" سر می‌دهند، در مقابل صد برابر آن‌ها با شعار "مرگ بر دیکتاتور" و "مرگ بر روسیه"، به مقابله با طرفداران رژیم می‌پردازند. واکنشی در مقابل به رسمیت شناختن بی درنگ احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور از سوی روسیه. در حاشیه اعتراضات رهگذران تظاهرکنندگان را تشویق می‌کنند. بین تظاهرکنندگان و پلیس درگیری به وجود می‌آید. دستگاه ویدئویی یک دانشجو ضبط و خود او دستگیر می‌شود. پلیس به همه دستور می‌دهد که پراکنده شوند. ما هم باید محل درگیری را ترک کنیم.

 

جوّ پلیسی حاکم

 

در چنین جوی عکس گرفتن خطر جانی دارد. در عرض چند دقیقه تعداد زیادی از نفرات پلیس حمله ور می شوند. یکی از تظاهرکنندگان به ما می گوید: "ما بدون سلاح شانسی در برابر این رژیم نداریم." نخستین بسیجی‌ها سوار بر موتورهایشان از راه می‌رسند. مردانی ریشو با نگاه‌های سرد، اغلب از حاشیه شهرها و بی‌سواد. دانشجویی می‌گوید: به آن‌ها وعده خرما و چلوکباب داده‌اند.

وقتی بسیجی‌ها از راه می‌رسند، عده‌ای به سرعت سوار تاکسی‌ها می شوند. ماهم. شیدا، دختر 28 ساله می‌گوید: همه دارند در ترس دایم زندگی می‌کنند. او از تابستان تاکنون در همه اعتراضات شرکت کرده است. می‌گوید وضع برای ما تغییری نکرده است، دیگر نمی‌توانی به کسی اعتماد کنی. پلیس امنیتی ایران تعداد جاسوسانش را به شدت افزایش داده است. دولت از مردم خواسته است که موارد مشکوک را اطلاع بدهند و مراقب همدیگر باشند. از ماه اکتبر به این سو، که سپاه پاسداران 51 درصد مخابرات را نیز خریده است، کسی دیگر در تلفن آشکارا سخن نمی‌گوید. ترس از استراق سمع تلفنی خیلی زیاد است.

 

تغییر مخفیانه مذهب

 

کشیشی که از ترس نخواست نامش فاش شود، گفت که از تابستان به این سو شمار کسانی که از اسلام رویگردان شده و به مسیحیت گرویده‌اند، افزایش یافته است. خود مقامات امنیتی هم می‌دانند که از زمان سرکوب اعتراضات، شمار کسانی که مسیحی می‌شوند سه برابر شده است. وی افزود که کلیسای ارتدکس در ایران به شدت تحت نظر است. هم تغییردهندگان مذهب و هم کسانی که آن‌ها را تعمید دهند، به شدت در خطرند.

کامران 32 ساله که راننده تاکسی است، دو ماه پیش به مسیحیت گرویده و امیدوار است که بتواند روزی از نروژ پناهندگی بگیرد. وی می‌گوید به عنوان یک جوان نمی‌توانی در این کشور آزادانه زندگی کنی. با ماهی معادل 400 یورو به زحمت می‌توان زندگی کرد.

 

خارج کردن پول از کشور

 

از زمان اعتراضات تابستانی به اعلام انتخاب مجدد احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری، بازار صرافان ارز هم حسابی سکه است. یکی از صرافان که روابط خوبی با بانک‌های دوبی دارد، می‌گوید: برای خیلی‌ها وضع در ایران ناامن شده و ترجیح می‌دهند که پول خود را به بانک‌های خارج بسپارند. وی نمی‌خواهد نامش فاش شود و در این رابطه می‌گوید که مأموران امنیتی هفته‌ای یک بار به صرافی‌ها سرکشی می‌کنند و می‌خواهند بدانند که چه کسی چقدر پول به خارج فرستاده است. وی با غرور اعلام می‌کند که مدارک حواله پول را از بین می‌برد. به هر حال باید هوای همدیگر را داشت.

ایران از 12 ژوئن کشور دیگری شده است: حکومت پایگاه اجتماعی خود را دارد از دست می‌دهد. شمار کسانی که از اسلام رویگردان می‌شوند، رو به افزایش است. شمار طرفداران جنبش اپوزیسیون روز به روز بیشتر می‌شود. شش ماه پس از انتخابات، شکاف در ایران از هر زمان دیگری بیشتر شده است.